ماه و ماهی

ماه و ماهی

من جمله تو بودم و نمے دانستم ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

حکایت عشقی بی عین،بی شین و بی قاف...

جمعه, ۵ مرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۳۰ ب.ظ

راستش وقتی برای اولین بار این عکس رو دیدم نمی دونم چرا دلم برای کبوتر توی عکس سوخت...!! 

الاهی!!  با چه عشقی به تصویر توی کاشی زل زده...

و داستان این عشق مجازی کبوتر حال و روز خیلی از ماهاست و خیلی از خیلی های دیگه... یادمه چند سال پیش یه داستان کوتاه و غم انگیز خوندم به اسم * حکایت عشقی بی عین بی شین و بی قاف*  داستان یه دختر شونزده هفده ساله ی شیطون و بازیگوش که توی یکی از این فضاهای مجازی یا چت روم ها  با یه کاربر آشنا میشه که خودش رو یه پسر تقریبا سی و اندی ساله معرفی کرده بود و هر روز با هم درباره ی اتفاقات روزمرشون در حد چند کلمه حرف میزدن...و بیشتر از همه هم دختر در مورد اتفاقاتی که در طول روز براش افتاده بود صحبت میکرد و کاربر پسر ببشتر شنونده بودو هرگز درباره ی خودش و جایی که زندگی می کرد و اتفاقات اطرافش صحبت نمیکرد بصورتی که خواننده ی داستان خیلی کنجکاو میشد که درباره ی اون کاربر پسر هم اطلاعاتی کسب کنه... اول آشنایی دختر داستان هیچ احساس و علاقه ای به اون کاربر پسر نداشت و برای سرگرمی و وقت گذرونی با اون پسر چت میکرد و کاربر پسر دقیقا برعکس اون دختر دچار یه عشق آتشین شده بود و جسارت ابراز احساسات هم نداشت بعد از مدتی دیگه از کاربر پسر خبری نشد و دختر هر چی میومد و پیغام میذاشت بی فایده بود و توی این مدت غیبت اون پسر فهمید که بصورت ناخواسته چقدر به لحاظ عاطفی به اون کاربر وابسته شده بوده و خودش هم اطلاع نداشته تا اینکه یه روز اون پسراومد و برای کاربردختر یه پیغام گذاشت با این مضمون که چقدر دوسش داشته ولی میدونه که این عشق مجازی هیچ فایده ای نداره و بعد خواننده متوجه میشه که اون کاربر پسر در یه مکانی شبیه زندان بسر میبره و هیچ دسترسی به بیرون نداره... یه همچین مضمونی!!  

القصه این داستان و داستان غم انگیز این کبوتر تا حالا میلیون ها بار در دنیای مجازی اتفاق افتاده و حتما همچین قصه ای محکوم به شکسته... بنظرم فضای مجازی خیلی گسترده تر و عمیق تر از اونی هست که ما فکر میکنیم و عدم  آگاهی و مهارت برخورد و چگونگی قرار گرفتن در این فضای گسترده و لایتناهی شبیه شیرجه زدن توی یه اقیانوسه اونم بدون توانایی و مهارت شنا... ای کاش هیچ وقت هیچ کاربری توی این اقیانوس غرق نشه... 


نظرات  (۲)

۰۵ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۰ استاد بزرگ
بسیار جالب بود...
با پیشرفت فضای مجازی روز به روز این دست اتفاقات هم بیشتر میشه.
:)
پاسخ:
بله متاسفانه...) :
۰۵ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۵۴ مجهول الحال :)
جالب بود.
بخصوص اون عکسه.
ان شالله که هیچ کس درگیر نشه.
:)
پاسخ:
بله ان شاءالله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">