یادمه روز اول محرم که داشتم میرفتم سر کلاس از بین هر پنج شش نفری که توی خیابون میدیدم سه چهار نفر لباس مشکی به تن کرده بودند و چقدر من با دیدن اون آدما حس خوبی بهم دست میداد...
راننده ی اتوبوس،یه جوون با ظاهر و تیپ امروزی،یه پیرمرد با کمر خمیده،یه نوجوون...
از هر قشر و هر سنی.. فرقی نمیکنه کی هستی و چند سالته؟؟
پای حسین که بیاد وسط همه ی دلها با هم یکی میشن.. یکرنگ و یکدست درست مثل پیاده روی اربعین...
شاید اون جوون امروزی خیلی اعتقاد سفت و محکمی هم نداشته باشه اما همینقدر که به احترام عزای حسین و عزادار بودن مهدی فاطمه لباس مشکی به تن میکنه خودش یه دنیا می ارزه...
سیاهپوش بودن در و دیوار توی این روزا یعنی مولا جان! مهدی فاطمه! اگه قابل هستیم ما رو هم در عزای جد غریبتون شریک بدونید و این عزاداریها و اشکهای نصفه نیمه و ناقص رو از ما بپذیرید و در عزاداریهای غریبانتون برای ما هم دعا کنید..
***
پ. ن: محرم چند سال پیش یه مستند تلویزیونی درباره ی عزاداری مردم مسلمان هند توی محرم دیدم.. زنای شیعه ی هندی به احترام امام حسین ع در ایام محرم خصوصا روز عاشورا هیچ زیورآلات و آرایشی نداشتن و حتی جلوی آینه هم نمیرفتن و بعضا آشپزی مفصل هم نمیکردن درست مثل اینکه انگار خودشون داغ دیدن و عزادارن (شاید برای بعضی از ما عجیب باشه ولی حقیقت داره)